جايزه ملي كيفيت ايران چيست؟
به عنوان يك اصل پذيرفته شده، كيفيت فراگير محصول، زمينهساز جلب رضايت مشتريان و عامل پايه در حصول رضايت ساير ذينفعان يك سازمان براي رقابتپذيري و دستيابي به موفقيت پايدار و اساساً در زمره مسائل زيربنايي كشور است. بنابراين در دنياي رقابتي امروز بايد خود را با سازو كارهاي رقابتپذيري در حال و آينده تجهيز نماييم و اصول نوين مديريت و قواعد حضور در بازارهاي جهاني را بياموزيم و به اجرا درآوريم. مهمترين اين اصول رعايت كيفيت در تمامي ابعاد آن، اجرا و استقرار ابزارها و سيستمهاي مديريت كيفيت، الگوبرداري و استفاده از روشهاي سنجش و اندازهگيري معيارهاي موفقيت است. جايزه ملي كيفيت ايران در وقع ابزاري است براي اندازه گيري اين معيارها و در كنار آن وسيلهاي براي ايجاد رقابت سالم و علمي در ميان سازمانها اعم از دولتي و خصوصي، توليدي و خدماتي و نمادي است براي ارج نهادن به زحمات مديران، كارشناسان و محققان و كاركناني كه به كيفيت بها داده و با خلاقيت و نوآوري در توليد محصول يا ارائه خدمات ناب به عنوان فلسفه وجودي سازمانها، به دنبال تأمين انتظارات مشتريان و كسب رضايت آنها هستند.
جايزه ملي كيفيت ريشه در كجا دارد؟
با در نظر گرفتن اين حقيقت كه مسئله كيفيت در امر توسعه كشور يك معيار و محور استراتژيك محسوب ميشود و از طرف ديگر چنانچه قصد داشتهباشيم بنابر پيشبينيهاي سند چشمانداز بيست ساله،در سال1404 به جايگاه اول اقتصادي، علمي و فناوري در سطح منطقه آسياي جنواب غربي(شامل آسياي ميانه، قفقاز، خاورميانه و كشورهاي همسايه) دست پيداكنيم مستلزم آن هستيم كه در تمامي زمينهها هم به درجات بالا نائل شويم. اين مهم در صورتي به دست خواهدآمد كه در كليه محورهاي توسعه، محصولات يا خدمات خود را با كيفيت بالاتري ارائه دهيم. بدان معنا كه كليه دستگاههاي اجرايي و سازمانهاي توليدي و خدماتي، كاملاً متعهدانه وارد عرصه شده و توسعه و ارتقاء كيفيت را در فرآيندهاي كاري خود لحاظ كرده و موضوع كيفيت را به خوبي مديريت نمايند.
در اجراي اين امر، متعاقب سمينارها و كنفرانسهاي گوناگون، براي اولين بار مباحث كيفيت در قانون برنامه سوم توسعه اقتصادي و اجتماعي كشور مطرح شده و پس از آن، در برنامههاي چهارم و پنجم به گونهاي شفافتر مطرح گرديد. بهطوريكه در برنامه پنجم، اصلاح ساختار نظام استانداردسازي خواسته شد. طرح شكلگيري جايزه ملي كيفيت نيز به عنوان انگيزهاي براي سازمانهاي خصوصي و دولتي، با هدف اين كه بتوان مسيري را خلق نمود كه سازمانها خود به خود به سمت ارتقاء كيفيت روي آورند ابتدا در سال1381 مطرح گرديد. پس از برگزاري جلسات كارشناسي متعدد، طرح جايزه ملي كيفيت ايران توسط رياست وقت مؤسسه استاندارد و تحقيقات صنعتي ايران به شوراي عالي استاندارد ارائه گرديده و در تاريخ15/3/1381 در يكصد و دومين جلسه اين شورا، تشكيل جايزه ملي كيفيت تصويب و جهت اجرا به مؤسسه استاندارد ابلاغ گرديد. طي بررسيهاي انجام شده در اين زمينه، مدل بنياد كيفيت اروپا(EFQM)[1] به عنوان مدل جايزه ملي كيفيت ايران انتخاب و مقررشد كه مراسم اعطاي آن در روز18آبان كه توسط شوراي عالي فرهنگ عمومي به عنوان روزملي كيفيت نامگذاري و در تقويم رسمي كشور درج گرديده برگزار گردد.
با تدوين مدل جايزه ملي كيفيت، شوراي سياستگذاري جايزه متشكل از نمايندگان شوراي عالي استاندارد و نيز كارشناسان و نمايندگان تشكلهاي تخصصي، در اولين جلسه خود در تاريخ15/5/1382، مدل و مستندات ارائه شده از سوي كميته فني را تصويب و در همان سال، اولين دوره جايزه ملي كيفيت برگزارشد.
جايزه ملي كيفيت ايران در راهبرد كلان كشور داراي چه جايگاهي است؟
قطعاً جايزه ملي كيفيت به تنهايي نميتواند وظيفه توسعه كيفيت را برعهده گيرد بلكه فقط ميتواند يكي از ابزارهاي آن باشد. در اينجا براي روشن شدن موضوع، به مدل راهبرد كلان كيفيت و ايمني كشور توجه كنيد. اين مدل بر اساس بررسيهاي كارشناسانه و تحقيقات مفصل و با بهرهگيري از تجربيات كشورهاي پيشرفته و كشورهاي مشابه ايران، توسط انجمن مديريت كيفيت ايران براي مركز پژوهشهاي مجلس شوراي اسلامي تهيه شده است كه اميد ميرود با تصويب قانون جديد استانداردسازي كشور، اجزاي مختلف آن در امر توسعه به كار گرفتهشود.
شايان ذكر است كه اولين بخش اين مدل، يعني نظام استانداردسازي فعاليت خود را آغاز نموده و خوشبختانه در وهله اول، جايگاه سازمان ملي استاندارد ايران ارتقاء يافته و همانطور كه در اين مدل تعريف شدهاست، چهار مركز اصلي با عناوين مركز استانداردسازي، مركز تأييد صلاحيت، مركز اندازه شناسي، و مركز ارزيابي انطباق براي بازنگري قانون و ساختار« مؤسسه استاندارد و تحقيقات صنعتي ايران» كه به «سازمان ملي استاندارد ايران» تغيير نام داده درنظرگرفته شدهاست.
همانطوركه در اين مدل مشاهده ميشود، راهبرد كلان توسعه كيفيت و ايمني در مركز قرار گرفته و در اطراف، هدفگذاري براي افزايش و ارتقاء كيفيت توليدات داخلي و بخش صادرات پيشبيني شده است كه از طريق اركان نظام استانداردسازي(چهار مركز فوقالذكر) به انجام خواهدرسيد. حاشيه ارتباط اين مدل اجرايي با جامعه، از طريق دو بخش كنترلي و تشويقي حاصل ميشود كه بخش كنترلي آن، بر اساس قانون حمايت از حقوق مصرفكننده بوده و در آن از اجحاف به حقوق اين بخش از جامعه جلوگيري ميكند. براساس قانون ساز و كارهاي مشخص و معيني نيز براي اين بخش تعريف شده است. در بخش تشويقي، جوايز كيفيت و ليمني و … قراردارند كه جايزه ملي كيفيت ايران، به عنوان محور اصلي اين جوايز تعريف شده و فعاليت خود را از8سال پيش آغاز كرده است. انتظار ميرود اين جايزه بتواند انتظارات و وظايف محوله در زمينه راهبرد كلان ارتقاء كيفيت و ايمني را به منصه ظهور برساند.
واضح است كه اين فعاليتها در بستر جامعه رخ ميدهند بدين شكل كه بايد توليدكنندگان و هم توزيعكنندگان بايد وظايف خود را از لحاظ ارتقاء كيفيت و ايمني به انجام رسانده و از توليد و عرضه كالاي بدون كيفيت و غير ايمن پرهيزكنند. مصرفكنندگان در اين مدل جايگاه ويژهاي دارند بهطوريكه هم رضايت و هم افزايش آگاهي آنان بايد درنظرگرفته شود. به اين ترتيب كل اجزاء جامعه به سمت ارتقاء كيفيت زندگي گام برداشته و آن را حفظ خواهدكرد. پس ميتوان سؤال را به اين شكل پاسخ داد كه مدل جايزه ملي كيفيت ايرانINQAبخشي از راهبرد كلان توسعه ملي بوده و در محدوده راهبرد كلان ارتقاء كيفيت و ايمني تعريف ميشود.
مفهوم واژه كيفيت در مدلINQA چيست؟
كيفيت معاني و مفهيم متفاوتي را به ذهن متبادر ميسازد. در يكي از تعاريف كيفيت كه به نام كيفيت كوچك معروف است، كيفيت برابر است با مرغوبيت.در اين تعريف، قيمت و زمان چندان مدنظر قرار نميگيرند. به عبارت ديگر فقط مرغوبيت دو كالا باهم مورد مقايسه قرار گرفته و با توجه به مرغوبيت آنها، يكي بهتر و باكيفيتتر از ديگري تشخيص داده ميشود. براي مثال، اگر اتومبيل بنز را با اتومبيل پرايد مقايسه كنيم به اين نتيجه ميرسيم كه اتومبيل بنز، اتومبيل بهتر، و در نتيجه
اتومبيل باكيفيتتري است. اگر ابعاد ديگر كيفيت از قبيل «قيمت» و
«زمان» را به آن اضافه كنيم، ممكن است اتومبيل پرايد مناسبتر
تشخيص داده شود. به طور مثال، اگر فردي قصد خريد اتومبيل
و مشكلات تهيه و هزينههاي جانبي بالاي اتومبيل بنز ميتواند به
داشته باشد و ساكن شهر تهران هم باشد در اينصورت قيمت زياد
عنوان مانع مطرح شده و در نتيجه فرد به اين نتيجه برسد كه اتومبيل
پرايد گزينه مناسبتري خواهدبود. در اينجاست كه به اين نكته پي ميبريم
كه تعريف كيفيت(كيفيت جامع) مشتمل بر مرغوبيت، قيمت و دسترسي و
دوام(عوامل وابسته به زمان) خواهد بود كه معناي كامل مناسب براي مصرف را تأمين مينمايد.
مبحث ديگري كه ميتوان در مقوله كيفيت، به خصوص باتوجه به تحولات فناوري و افزايش انتظارات مشريان و مصرفكنندگان مطرح نمود، بحث خلاقيت و نوآوري است. بنابراين در تعريف كيفيت، همانطوركه در شكل 2 ملاحظه ميشود ابعاد كيفيت مشتمل بر سه بعد مرغوبيت،زمان و قيمت تعريف ميشود كه در بستري از خلاقيت و نوآوري، وضعيت موضوع موردنظر اعم از محصول يا خدمات را براي مناسبت براي مصرف كاملاً مشخص و تعريف ميكند.
تفاوتهاي مدلEFQM و INQM كدامند؟
مدل EFQM، مدلي است كه از گردهمايي شركتهاي بزرگ اروپايي و به اشتراك گذاشتن تجربيات آنها در زمينه منسائل مشترك حاصل شده و با توجه به اهميت مسئله كيفيت در دنياي كنوني، مدلEFQM بر اساس تجربيات و نقاط مشترك شركتهاي معروف اروپا پايهريزي گرديد. در اين مدل، سازمان شركت كننده در جايزه بدون توجه به نوع محصولات خود مورد ارزيابي قرار ميگيرد و اين در حالي است كه اغلب سازمانها يك نوع محصول و حتييك خط توليد ندارند بلكه داراي چندين محصول و چندين خط توليد مختلف هستند كه قطعاً كيفيت تمام اين محصولات يكسان نيست. حتي شواهدي وجود داردكه نشان ميدهد شركتهاي خارجي بسيار معروف نيز محصولاتي با سطوح كيفيت متفاوت دارند. همين مسئله سبب ميشود كه هنگام ارزيابي سازمانها بر اساس مدلEFQM(مدل سرآمدي سازماني)، صرفاً نقاط برجسته در ارتباط با محصولات مختلف موردتوجه قرارگرفته و نقاط ضعف پنهان شوند. در حاليكه در مدلINQA كه بر نيازهاي كشور متمركز است، قضيه كاملاً متفاوت است به طوريكه هر گروه محصول و خط توليد بايد كاملاً مشخص شوند. اين تفاوت در شكل ذيل به نمايش در ميآيد.
اگر سازماني قصد شركت در فرايند جايزه ملي ايران را به همراه تمام
محصولات خود داشته باشد، در اينصورت همه محصولات تحت
ارزيابي قرارخواهندگرفت اما امتيازات سازمان به اندازه كمترين امتياز
در ارتباط با يك محصول خاص سازمان ميباشد. به عبارت ديگر در
مدلINQAبرشي از سازمان كه از نقطه مديريت ارشد آغاز شده و
بخشهاي ستادي از قبيل مالي، ادراي، پرسنلي، تداركات و … ، در ارتباط با آن محصول خاص مورد ارزيابي قرارميگيرند.
نكته بعدي كه ميتوان به آن اشاره كرد اين است كه در مدلINQA، ذينفعان به عنوان ذينفعان محصول سازمان درنظر گرفته ميشوند در صورتيكه در مدلEFQM، ذينفعان سازمان مستقل از محصول، ذينفعان سازمان مدنظر قرارميگيرند.
در مدلEFQM تمركز بر سرآمدي سازمان است و در جايگاه سازمان، مديريت و عملكرد آنها مورد توجه ميباشد در حاليكه در INQA تمركز بر مديريت كيفيت محصول و موفقيت پايدار سازمان قراردارد و جايگاه محصول و مشتري و فرايندهاي مرتبط به توليد بسيار پررنگتر است.
در شكل ذيل تفاوتهاي اساسي هر دو مدل ارائه شده است. همانطوركه ملاحظه ميشود، علاوه بر موارد فوقالذكر، در مدل EFQM، منظور از سازمان برتر، سازمان سرآمد است. سرآمدي به مفهوم بهترين بودن است كه البته در سطح اروپا موردسنجش قرارميگيرد. مشابه ورزش قهرماني كه هدف غايي آن قهرماني در المپيك است.
مدلINQA، كه منطبق بر اهداف استاندارد ايزو9004:2009به عنوان جامعترين استاندارد مديريت كيفيت در جهان ميباشد، هدف خود را موفقيت پايدار سازمان معرفي كرده است و موفقيت پايدار سازمان تنها از طريق توليد و فروش محصول رخ ميدهد. اين بدان معنا است كه مشتري بايد محصول را پسنديده و در قبال آن حاضر به پرداخت پول شده باشد و اين پرداخت سبب موفقيت سازمان گردد، پس در مدل بايد محورهايي مدنظر قرارگيرد كه موفقيت سازمان را از طريق توليد و عرضه محصول با كيفيت تضمين كند. به همين ترتيب مدلINQA به گونهاي طراحي شده است كه عوامل موفقيت پايدار سازمان را شناسايي كند.
تفاوت بعدي اين كه مدلEFQM يك مدل كسب و كار سازمان است در حاليكهINQA مدل مديريت كيفيت فراگير محسوب شده و بيشتر بر جريان كيفيت محصول در سازمان منطبق است و نه سرآمدي سازماني.
در مدلEFQM محور فعاليت، بهترين تجربيات شركتهاي معروف اروپايي بوده است. درحاليكه در مدلINQA، استانداردهاي مديريت كيفيت و رضايت مشتري و ذينفعان محصول نقش اساسي را ايفا ميكند.
در مدلEFQM، بهطور يكنواخت تمامي ذينفعان سازمان را مدنظر قرارميگيرند در حاليكه در مدلINQA، تأءكيد بر ذينفعاني است كه از طريق محصول با سازمان ارتباط برقرار ميكنند.
در مدلINQAبه شبكهسازي توجه بسيار زيادي معطوف شدهاست و هدف اين است كه سازمانها همراه با اجزاي خود در فرايند جايزه شركت كنند. اينامر منجر به ايجاد ساختار مدولار در سازمان ميشود كه هر مدل يا واحد توليدي از كيفيت مستقل برخوردار خواهدبود. نكته مطرح در اين حوزه اين است كه كيفيت كل سازمان حاصل جمع كيفيت تمامي اجزا آن ميباشد و بنابراين درصورت كمتوجهي به اين مسئله، ممكن است سازماني را داراي كيفيت بالا تعريف كنيم كه برخي از اجزاي آن از كيفيت بهراي نبردهاند.
تفاوت ديگر كه در گزارش آماري فوق نيز اثبات شده اين است كه مدلINQA به راحتي ميتواند سازمانهاي كوچك و متوسط را جذب كند در حاليكه تجربه نشان دادهاست كه مدلEFQM در جذب سازمانهاي بزرگ، موفقتر عمل كردهاست.
نكته بسيار با اهميت كه تفاوت عمدهاي را ميان مدلEFQM و مدلINQA به نمايش ميگذارد اين است كه در مدل جايزه ملي كيفيت ايران، سازمانها در گروههاي محصولي مختلف با هم مقايسه ميشوند. مبناي اين مقايسه تقسيمبندي10گانه محصولات(CPC )[2] ميباشد كه توسط سازمان ملل متحد تهيه شده است. در اين طبقهبندي محصولات به10گروه اصلي تقسيم شده و زيرگروه هر محصول گاهي تا پنج رقم هم ميرسد. كليه انواع محصولات را ميتوان در اين طبقهبنديها جاي داد. اين تقسيمبنديها بر اساس فرايند توليد انجام شده است نه بر اساس نوع مصرف محصول. به عنوان مثال، اگر هدف طبقهبندي گندم و آرد باشد، شايد ابتدا اين تصور ايجادشود كه هر دو بايد در گروه محصولات غذايي ردهبندي شوند در حاليكه گندم حاصل فرايند كشاورزي و آرد حاصل فرايند صنعتي است. بنابراين گندم در گروه محصولات كشاورزي و منابع طبيعي و آرد در گروه توليدات صنعتي طبقهبندي ميشود.
مباني علمي مدل جايزه ملي كيفيت ايران كدامند؟
استاندارد ايزو9004
مبناي اصلي مدل جايزه ملي كيفيت، همانطور كه پيش از اين مورد بحث قرارگرفت، استاندارد ايزو9004 ميباشد كه محتواي فني آن،معيارهاي اصلي و معيارهاي فرعي جايزه را تحت پوشش قرار ميدهد. به عبارت ديگر، معيارها، زيرمعيارها و نكات ويژه هر زير معيار با توجه به خواستهها و الزامات ايزو9004 تهيه و تدوين گرديده است. البته بايد توجه داشت كه در زمان طراحي مدل (سال2006) نسخه پيشنويس دوم استانداردISO9004 در دسترس قرارداشت و نسخه نهايي و تكميلي آن، در سال2009، يعني سه سال پس از استفاده از مدل جايزه ملي كيفيت ارائهشد. لذا از آن جا كه ويرايش سال2009 اين استاندارد، مبناي جايزه شناخته شده است، از تاريخ طراحي اوليه مدل جايزه ملي كيفيت ايران تاكنون، دو ويرايش ديگر اين مدل ارائه شده و هم اكنون ويرايش سوم آن در دست تهيه ميباشد كه طي آن، يك بازنگري جامع براساس خواستههاي استانداردISO9004:2009صورت خواهدپذيرفت.
مدلEFQM
ورودي ديگري كه براي تدوين جايزه ملي كيفيت مورداستفاده قرارگرفت، مدلEFQM ميباشد كه به مدت چهارسال مبناي مدل جايزه ملي كيفيت قرارداشتهاست. شكل ظاهري معيارها و به عبارت ديگر، قالب ويرايشي مدل جايزه ملي كيفيت از مدلEFQM اقتباس شدهاست.مهمترين نكته مطرح در اين مدل، تقسيم امتيازات مشابهEFQM، بهطور مساوي بين معيارهاي توانمندساز و معيارهاي نتايج ميباشد. لذا در مدلINQA مجموع امتيازات معيارهاي توانمندساز كه مشتمل بر چهار معيار مديريت و رهبري، معيار منابع، معيار فرايندها و معيار كاركنان است، با مجموع امتيازات معيارهاي نتايج يعني نتايج مشتري و مصرفكننده، نتايج عملكردي و نتايج محيطزيست و جامعه برابر و هر دو500 امتياز ميباشد كه حاصل جمع آنها برابر با1000 يعني حداكثر امتياز مدل است.
منطقRADAR
ورودي بعدي براي مدل جايزهINQA، منطقRADAR است كه در ارزيابيها به خصوص ارزيابي مدلEFQMدرچهارسال گذشته مورداستفاده قرارگرفته و براي ارزيابي در جايزه ملي كيفيت ايران نيز بسيارمناسب تشخيص دادهشد. اين منطق بدون هيچگونه تغييري براي ارزيابي در مدل جايزهINQA مورداستفاده قرارميگيرد. لازم به ذكر است كه منطقRADAR در مدلINQA نيز متناسب با بازنگريهاي انجام گرفته بر روي منطقRADAR(كه آخرين مورد استفاده آن در سال2010صورت گرفته) بازبيني شدهاست.
طبقهبنديCPC
آخرين ورودي مطرح براي جايزه INQA تقسيمبندي دهگانه محصولات براساس روشCPC سازمان ملل ميباشد كه قبلاً مورداشاره قرارگرفت. مجدداً يادآوري ميشود كه اساساً اين تقسيمبندي فرايند توليد محصولات يا فرايند ارائه خدمات ميباشد.
مدل جايزه ملي كيفيت كدام محورها و بخشهاي سازمان را موردتوجه و ارزيابي قرارميدهد؟
همانطوركه در شكل زير(شكل4) مشاهده ميشود در مدلINQA هرم مديريتي در بخشهاي مختلف از جمله مسئوليت مديريت ارشد(تدوين و نظارت راهبردي)، مسئوليتهاي مديريت مياني(استقرار و اجراي سيستمهاي مديريتي) و بخشهاي توليدي و اجرايي(فرايندهاي توليدي و اجرايي) كاملاً موردتوجه قرارگرفته و هركدام از اين ابعاد مديريتي داراي معيارهايي هستند و هرم مديريتي را با هدف موفقيت پايدار سازمان به طور كامل تحت پوشش قراردادهاند. در اين بخش ميتوان شباهتهاي بسياري را ميان معيارهاي مدلINQA و مدل سرآمديEFQM ملاحظه نمود.
بخشي كه به طور خاص در مدلINQA مورد تأكيد قرارگرفته و
نسبت به مدلEFQM معيارهاي حساستر و سختگيرانهتري براي
آن تعريف شده است، زنجيره تأمين، توليد و خدمات پس از فروش
است. در اين مسير، معيارهاي مختلفي براي فرايندهاي بررسي بازار
و نظرات مشتريان، طراحي جامع محصول و فرايندهاي آن، مديريت
منابع، فرايندهاي توليدي، فرايندهاي تحويل و عملكرد محصول پس
از تحويل به مشتري در مسير استفاده و خدمات پس از فروش
تعريف شده است.
بر اين اساس ميتوان ادعا نمود كه مدل جايزه ملي كيفيت ايران، مدلي است كه نظامهاي مديريتي را با تأكيد بر فرايند توليد محصول تحت پوشش قرارميدهد.
پيام جايزه ملي كيفيت به استفادهكنندگان از مدل چيست؟
در اين خصوص بهتر است ابتدا ساختار سازمانها مدنظر قرارگيرد. بهطور معمول سازمانهاي متوسط و بزرگ، تك محصولي نبوده و فرايندهاي توليدي آنها از يكديگر جدا ولي وظايف مديريتي، توليدي و ستادي آنها بهصورت يكپارچه و متمركز ميباشد. با توجه به اين واقعيت كه مدل جايزه ملي كيفيت مبتني بر محصول بوده و فرايندهاي زنجيره توليد و عرضه را دنظر قرار ميدهد پيشنهاد ميشود كه سازمان خود را با توجه به توليد محصولات متفاوت، تقسيمبندي نموده و از يك سازمان يكپارچه بزرگ به يك سازمان مدولار تبديل شود. هر مدول با توجه به برشي كه از نظامها و بخشهاي مديريتي سازمان دارد، در جايزه شركت كند. اين موضوع براي شركتكنندگان از منافع زيادي برخوردار است كه عبارت است از :
الف- سبب خواهدشد سازمانها تمركز بيشتري بر فرايندهاي توليدي و نظرات مشتريان داشته باشند.
ب- سازمانها مجبور خواهندشد بسياري از مسئوليتها و در واقع تداخل مسئوليتها و يا مشكلات مديريتي را كه به عنوان مزاحم به خصوص در بخشهاي توليدي ديده ميشود ، رفع نمايند. براي مثال بسياري از مسئوليتهاي مديريتي از قبيل منابع انساني، مالي و … به گونهاي تقسيم ميشود كه سازمان باتوجه به گروه محصولي خود،فرايند محور شده و بتواند با تمركز بر نتايج، مسئوليت را از يك مدير ارشد كه در واقع مدير آن مدول توليد محصول نهايي است طلب نمود.
ج- ساختار مدولار سبب خواهدشد قيمت تمام شده و هزينههاي جانبي و نيز درآمدها و همچنين نتايج ديگر حاصل از آن محصول خاص به صورت شفاف، قابل اندازهگيري و بررسي باشد.
د- ساختار مدولار چابكي سازمان را درپي خواهدداشت. بدينترتيب كه تغيير يا حذف محصولات قبلي يا معرفي محصولات جديد، به اساني و بدون ايجاد تأثير سوء بر كل سازمان صورت خواهدپذيرفت. به علاوه اگر تغييراتي در سطح مديريت اعمال شود، تأثير آن در بخشهاي عملياتي بسيار اندك خواهدبود.همچنين مديريت سازمان چابك بسيار آسانتر بوده و مديران ارشد را از درگيري با مسائل كوچك روزمره و امورجاري دور نگه ميدارد.
ه- مديران مدولها يا واحدهاي اجرايي در برابر مديريت ارشد پاسخگو بوده و قابليت كنترل و پايش عملكرد آنها به وجود خواهدآمد.
شكل5ساختار مدولار يك سازمان بزرگ را نشان ميدهد.
مراحل ارتقاء كيفيت و ارتباط آنها با مدل چيست؟
مسئلهاي كه در اين بخش ميتوان به آن اشاره نمود، پلكاني بودن مراحل ارتقاء كيفيت است و رتبهبندي و درجات مختلف تقديرنامه اشتهار، گواهينامه اهتمام و تنديسهاي سهگانه با توجه به اين پلكان تعريف ميشود.
در اولين پله، سازمانها بايد زيربناي مديريت كيفيت را در
سازمان مستقر سازندكه اين امر از طريق استقرار مكانيزمهاي
كنترل كيفيت صورت ميگيرد. بدين ترتيب كه سازمان بايستي
در مسير توليد محصول و فرايندهاي توليدي و ستادي و الزامات
موردنياز،اقدامات كنترلي لازم را اجرا و استانداردها و ابزارهاي لازم
را بكارگيرند. با انجام اين گام، اولين پله مديريت كيفيت در سازمان پايهگذاري خواهدشد.
دومين پله مربوط به ايجاد اطمينان از توليد و به عبارت ديگر، استقرار نظام تضمين كيفيت ميباشد بدان معنا كه سازمان ميتواند آنچه را كه در قبال مشتري و مصرفكننده به آن متعهدشده به صورت سيستماتيك تحت كنترل داشته باشد. در اين سطح معمولاً از استانداردهاي ايزو9001 و استانداردهايي كه جنبه جلوگيري از خطا و عيب را دنبال ميكنند، استفاده ميشود. اصولاً اعطاي گواهينامه اهتمام براي اين سطح درنظر گرفته ميشود.
در سومين پله كه فراتر از تضمين كيفيت بوده و عوامل رقابتپذيري و امثالهم نيز به آن افزوده ميشود، مبحث «مناسبت براي استفاده» ناميده ميشود كه در آن، محورهاي موردنظر تقريباً همان محورهايTQM يا مديريت كيفيت فراگير هستند.
چهارمين پله موفقيت پايدار سازمان است كه تا حدودي مشابه سرآمدي سازماني است. مجموع معيارهاي مربوط به مناسبت براي مصرف و سرآمدي سازماني، اساس معيارهايي را تشكيل ميدهند كه براي ارزيابي در درجه اشتهار به بالا تعريف ميشود.نكته مهمي كه در اين مرحله بايد به آن توجه داشت اين است كه معيارها
با توجه به ظرفيتهاي سازمان و نيازهاي لازم براي رسيدن به موفقيت پايدار
تعريف ميشود و حركتي است كه بايد حتماً پس از حركت به صورت پلكاني
صورت گيرد.
در شكل7 اين موضوع كاملتر و مشخصتر تعريف شده است. بدين شكل
كه دو رويكرد را ميتوان براي ارتقاء كيفيت درنظر گرفت. اولين رويكرد برنامهريزي نشده است كه موجب ميشود سازمان در مقاطعي داراي رشد بوده و
سپس در اثر وقوع حوادث مختلف(برونسازماني يا درونسازماني) اين رشد متوقف شده و حتي سبب كاهش كيفيت ميشود. اين رويكرد، رويكردي است بسيار پرهزينه و نهايتاً بينتيجه.
در رويكرد دوم يا رويكرد برنامهريزي شده، در مراحل مختلف با استفاده از مدلINQA ارزيابيهاي انجام شده و سپس با استقرار استانداردهاي تخصصي و با كمك گرفتن از استانداردهاي مديريت كيفيت مثلISO9001 وISO 9004 پروژه هاي بهبود تعريف و اجراشده و سازمان را به سمت رشد سوق دادهميشود. نكته قابل توجه اينكه مدل جايزه ملي كيفيت صرفاً يك ابزار اندازهگيري ميزان رشد و ارتقاء كيفيت در سازمان محسوب ميشود. بنابراين در مقاطع مختلف(بهطور مثال سالانه)بايد با مدلINQAكه نتايج دقيقي ارائه ميكند بخشهاي مختلف سازمان را مورد ارزيابي قرارداد.سپس بر اساس خروجيهاي بدست آمده از ارزيابي، پروژههاي بهبود طراحي ميشود كه ميتواند سازمان را سمت رشد و ارتقاء جايگاه نزد مشتريان و مصرفكنندگان و ذينفعان ديگر سوق داده و سبب موفقيت پايدار سازمان گردد.
لازم به ذكر است كه معمولاً تا سطح اشتهارسه ستاره، ترازيابي و بهينهكاوي در سطح صنعت ملي انجام ميشود. در حاليكه در مرحله تنديس، اين سطح به بهينهكاوي در سطح جهاني و در مقايسه با بهترينهاي جهان صورت ميگيرد.
جايزه ملي كيفيت چه جايگاهي در توسعه كشور دارد؟
همانطوركه پيش از اين در مدل راهبرد ملي كيفيت و ايمني مطرح شد، جوائز كيفيت و ايمني به منظور افزايش كيفيت توليدات صنعتي و خدماتي كشور به نحوي طراحي شد كه اين توليدات با ارتقاء كيفيت در بازارهاي داخلي و بينالمللي رقابت پذير باشند. درصورت ايجاد قابليت رقابتپذيري بيشتر، مشتريان بيشتري جذب شده و درآمد افزايش يافته و نهايتاً توسعه اقتصادي و اجتماعي حاصل خواهدشد.
براي تسريع در اين عمل، جايزه ملي كيفيت با تمركز بر جوايز بخشي طراحي شد. اين جوايز بايد در بخشهاي مختلف اقتصادي با محوريت دستگاههايي كه مسئوليتهاي رسمي براي حوزههاي خاص خود دارند، تعريف شود. بنابر مصوبه شماره104شوراي عالي استاندارد كه بيان ميكند:
« دستگاههاي اجرايي در چارچوب نظامنامه كيفيت، مصوب شوراي سياستگذاري جايزه ملي كيفيت، هرساله واحد برتر را انتخاب نموده و مؤسسه نيز از بين واحدهاي برتر معرفي شده برترين واحد را رأي دريافت جايزه ملي كيفيت، از دست رياست جمهوري معرفي نمايد.»
دستگاههاي اجرايي موظف هستند در گروههاي محصولي مختلف، جايزههاي بخشي را طراحي كرده و در مراحل اوليه، گواهينامههاي تا سطح اشتهار را اعطاء و سازمانهاي برتر خود را كه معمولاً بالاتر از سطح اشتهار هستند به فرايند جايزه ملي كيفيت معرفي كنند.
نكته مهم اينكه همگن بودن شركتكنندگان در فرايند جايزههاي بخشي سبب ايجاد رقابت شده و تأثيرات مثبتي در ارتقاء كيفيت كل بخش يا صنعت خواهد داشت.
تاكنون چندين جايزه كيفيتي بخشي در سطح كشور طراحي شده است كه عبارتند از:
جايزه ملي كيفيت غذا و دارو
جايزه ملي كيفيت مخابرات و ارتباطات
جايزه ملي كيفيت صنعت خودرو
جايزه ملي كيفيت بخشهاي غيردولتي، انجمنها و واحدهاي غيرانتفاعي و خيريه كه برنامهريزيهاي اوليه آن انجام شده است.
بايستي تأكيدنمود كه پيشگام شدن دستگاههاي اجرايي براي شروع اين موضوع بسيار اهميت دارد. اين امر ميتواند توسط دستگاههاي اجرايي مسئول يا با محوريت سازمانهاي بزرگ از قبيل توليدكنندگان بزرگ خودرو يا فولاد كه معولاً با بيش از 1000واحد و سازمان توليدكننده قطعات ، ارائه كننده خدمات، تأمين كننده منابع اوليه و خدمات پس از فروش همكاري داشته و قطعاً ارتقاء كيفيت محصولات اين توليدكنندگان زماني رخ
خواهد داد كه تمامي اين تأمينكنندگان و ارائهدهندگان خدمات،اعم
از قبل و بعد از توليد، محصولات و خدمات خود را با كيفيت بالا ارائه
كنند. بنابراين اين سازمانها نيز ميتوانند مركزيت اجراي اين جايزه
را حداقل در محدوده عمل خويش برعهده گرفته و سپس به سازمانهاي
ديگر تعميم دهند. اين موضوع در شكل شماره8 نشان داده شدهاست.
آخرين مسئلهاي كه ميتوان به آن اشاره نمود ايجاد شبكهاي است كه بتواند خارج از دستگاههاي اجرايي و دستگاههاي دولتي با كمك فرايند جايزه ملي كيفيت، ارتقاء كيفيت را در سطح كشور، به انجام برسانند. بنابراين همانطوركه در شكل شماره9 ديده ميشود مسئوليت انجمنها و تشكلها هدايت و هماهنگ كردن بخشهاي مختلف توليدي است كه با كمك دستگاههاي اجرايي و يا حتي بدون كمك آنها، اقدام به برگزاري جايزه كيفيت در حوزه فعاليت خود نمايند.
در اين راستا انجمن مديريت كيفيت ايران نيز نهايت همكاري را در اين زمينه با اين سازمانها به عمل خواهد آورد.
نماي مدل جايزه ملي كيفيت ايران چگونه است؟
نماي مدل به شكل چرخ، يعني به عنوان نمادي از حركت طراحي شده است. اين مدل داراي هفت معيار است كه چهار معيار آن توانمندسازها و سه معيار ديگر نتايج هستند. اولين معيار توانمندساز رهبري و مديريت است كه در وسط مدل قرار دارد سه معيار ديگر از گروه توانمندسازها به ترتيب معيارهاي فرايندها، منابع و كاركنان هستند. سه معيار نتايج نيز عبارتند از معيار نتايج مشتريان و مصرفكنندگان به عنوان محوريترين ذينفعان سازمان و معيار نتايج محيط زيست و جامعه و نهايتاً معيار نتايج عملكردي كه شامل نتايج مالي، غيرمالي وهمچنين نتايج كاركنان به عنوان مهمترين بخش از سرمايههاي سازمان است. نيروي چرخشي چرخ از يادگيري از نتايج شروع شده و از خلاقيت و نوآوري در توانمندسازها به سمت كسب نتايج موردانتظار ادامه مييابد؛ حركتي كه درصورت استحكام عامل رهبري و مديريت هرگز از حركت نميايستد.
اركان مدل جايزه ملي كيفيت ايران كدامند؟
اركان جايزه ملي كيفيت ايران به قرار زيرند:
- شوراي سياستگذاري
- كميته فني
- دبيرخانه
شوراي سياستگذاري
اعضاي شوراي سياستگذاري جايزه ملي كيفيت ايران از ميان افراد شاخص و صاحبنظر كشور به عنوان نمايندگان جامعه و سازمانهاي ذينفع هستند كه شامل نمايندگان وزراء و معاونين رئيس جمهور، دادستان كل كشور، عضو شوراي عالي استاندارد و نمايندگان بخشهاي غيردولتي و تشكلهاي مرتبط با كيفيت ميباشند. رياست شورا به عهده رييس سازمان ملي استاندارد ايران است.
كميته فني
اعضاء كميته فني كه تعداد آنها15تا21نفر است از بين كارشناسان متخصص در زمينه كيفيت، شامل اساتيد دانشگاه، مشاورين و كارشناسان متخصص كيفيت انجمنهاي علمي و تخصصي ، نمايندگان سازمان ملی استاندارد و نمايندگان بخشهاي توليدي و خدماتي انتخاب ميشوند.
دبيرخانه
دبيرخانه جايزه ملي كيفيت ايران در انجمن مديريت كيفيت ايران(مجري جايزه)مستقر و انجام كليه فعاليتهاي مرتبط با جايزه را عهدهدار است.
[1] – European Foundation for Quality Management
[2] – Central Product Classification
